جدول جو
جدول جو

معنی بیمار گردیدن - جستجوی لغت در جدول جو

بیمار گردیدن
(نَ)
علیل و رنجور شدن. عل ّ. اعتلال. قعم. اقعام. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَشْوْ)
بیدار گشتن. سر از خواب برداشتن، کنایه از هشیار و آگاه گردیدن:
هرکه او بیدار گردد بندۀ ایشان شود
زآنکه چون مولای ایشان گشت خود مولا شود.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا